loading...
همه از مرگ می ترسن من از راننده زن
ابوالفضل احمدی بازدید : 13 شنبه 20 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

::: از تركه مي پرسن قبله از كدوم طرفه؟ ميگه: كجا آدرس دادن! :::

صداي زنگ تلفن، دخترك گوشي رو بر ميداره. - سلام . كيه؟ - سلام دختر خوشگلم منم بابايي! ماماني خونه است؟ گوشي رو بده بهش! - نميشه! - چرا؟ - چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن! ... سكوت - بابايي ما كه عمو حسن نداريم! - چرا داريم. الآن پهلو مامانه. - ببين عزيزم. اينكاري كه ميگم بكن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه! - چشم بابا! ... چند دقيقه بعد - بابا جون گفتم. - خوب چي شد؟ - هيچي. همينكه گفتم يهو صداي جيغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بيرون همينطور كه از پله ها ميدويد هول شد پاش سر خورد با كله اومد پايين. نميدونم چرا تكون نميخوره ديگه؟ - خوب عمو حسن چي؟ - عمو حسن از پنجره پريد توي استخر. ولي پريروز آب استخر رو خودت خالي كرده بودي يك صداي بامزه اي داد نگو! هنوز همونتو خوابيده! - استخر؟ كدوم استخر؟ ببينم شماره 9999999 نيست؟ - نه! - ببخشين مثل اينكه اشتباه گرفتم!!!! :::

يه نفر به دوستش ميگه من ديشب خواب ديدم دوتايي رفتيم اون دنيا؛ مارو بردن يه جايي كه يه حوض پراز عسل ويك حوض پر از كثافت بود. بعد گفتند هركدومتون بپريد تو يكي از اين حوضها توهم زود پريدي توحوض عسل منهم مجبورشدم برم تو حوض كثافت! دوستش خودشو باد ميكنه وميگه ما اينيم ديگه! خوب بعدچي شد؟ يارو ميگه هيچي بعدش گفتند بياييد بيرون وهمديگرروليس بزنيد!! :::

تركه پشت بوم خونشو آسفالت ميكنه .آسفالت زياد مياره سرعت گير ميزاره! :::

تركه زمين مي خره تو گلوش گير مي كنه! :::

غضنفر يه نفر رو تو خيابون ديد و پرسيد: شما علي پسر ممدآقا پاسبان نيستي كه توي ابهر سر كوچه چراغي مأمور بود؟ پسر گفت: چرا. غضنفر گفت: ببخشيد! عوضي گرفتم! :::

معتاده كه در حال كشيدن سيگار بوده، مي‌گه: يه ژمين لرژه هم نمياد كه خاكشتر شيگارم بيفته! :::

تركه ميره خواستگاري، دختره وقتي مياد چايي تعارف كنه تلنگش در ميره. ‌يه كم ميگذره تركه ميگه: ‌عروس خانم اگه نمي‌ريني اون قندون رو بده! :::

يه روز يه تركه داشته رد ميشده، يه نمره بهش ميدن قبول بشه! :::

جشنواره ي فيلم تخيلي رشت! 1- زن وفادار! 2- مرد با غيرت! 3- فرزند حلال زاده! سيمرغ بلورين براي فيلم: پسري كه يك پدر داشت!! :::

پينو كيو ميره سر قبر پدر ژپتو ميگه !عرو سكي بودم برات كه تو بهم نفس دادي! :::

به يكي ميگن با صداقت جمله بساز, ميگه: داشتم با تلفن صحبت مي كردم صدا قت شد! :::

تركه ميري بدنسازي مربي ميگه هفته اول بدن درد داري تركه ميگه خوب من از هفته دوم ميام! :::

از يه لره ميپرسن تو شما آدم مشهور هم هست ميگه آره .... سوفيا لُره ! ، اليزابت تاي لُر ، لُر و هاردي .... يه ماده شيميائي هم هست كه اختراع خودمونه بهش ميگن كلُر! :::

يك روزي يك زن عرب تو اتوبوس واحد يك پسر بدنيا مياره اسمشو مي زارن عبدالواحد! :::

غضنفر يه دختره رو تنها توي يك كوچه گير مياره، ميگه ميخواي بوست كنم؟! دختره ميگه نه. غضنفر ميگه خوب من واسه خودت گفتم و الا من زن دارم! :::

تركه رئيس فدراسيون شطرنج مي شه، دو تا قانون مي زاره: 1- اسب نمي تونه فيل رو بزنه! 2- خر هم بازي! :::

يه تركه قاضي مي شه بهش مي گن حكم كن مي گه خشت! :::

اون چيه كه پدره مي ماله و بچه هه مي خوره؟! خوب معلومه ديگه: كره اطلس طلايي يه! :::

تركه ميره توي يه طويله پر از خر ميگه عجب آيينه كاري اي! :::

يك روز توي قزوين زلزله ميشه. قزوينيه داشته فرار مي كرده، يهو يك بچه از بالاي ساختمون مي يوفته! قزوينيه مي گه: هنوز هيچي نشده كمكهاي مردمي رسيد! :::

دوتا پسر حوصله‌شان سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم ماهواره نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم! :::

يه روز يه تركه ميره مهموني ، صاحبخونه يه سگ داشت كه اسمش جو بود. سگه ميره زير صندليه تركه ميشينه. يهو تركه بد جوري گوزش ميگيره! با خودش فكر ميكنه كه اگه بگوزه، صاحبخونه فكر ميكنه كه جو گوزيده! تركه يه كم از گوزشو ول ميكنه، صاحبخونه سريع به جو گفت: جو برو تو حياط. ولي جو تكون نخورد. تركه كه خيالش راحت شده بود كه ميافته گردن جو با خيال راحت تمام گوزشو ول كرد! صاحبخونه يهو داد زد: جو! حتما ميخواي اين آقا رو سرت برينه!! :::

تركه زنگ ميزنه خونه دوست دخترش، باباي دختره گوشي رو ور ميداره. تركه ميگه: ببخشيد غزال خونست؟!‌ باباهه هم شاكي ميشه! چند روز بعد دختره تركه رو تو خيابون ميبينه،‌ ميگه: ‌بابا چرا ضايع بازي در مياري؟! وقتي بابام ور ميداره، ‌يه چيزِ بي‌ربط سر هم كن بگو. تركه هم ميگه ‌باشه. دفعه بعد كه زنگ ميزنه، باز باباهه گوشي رو ور ميداره.‌ تركه ميگه: ببخشيد اونجا ميدون انقلابه؟! يارو ميگه: آره چي كار داشتي؟! ميگه: ببخشيد، غزال خانم هستن؟! :::

يه روز رييس زندون مي بينه چند تا از نگهبانها شلوارشون درآوردن و ...شون رو هوا كردن! رييس شاكي مي شه ميگه اين چه وضعيه؟! يكي از نگهبانها ميگه: آخه يه زنداني قزويني فرار كرده، تله گذاشتيم!! :::

تركه تصادف ميكنه، ملت علاف ميريزن دورش و شروع ميكنن نظر كارشناسي دادن. بالاخره بعد يك مدت افسر راهنمايي مياد، منتها اونقدر ملت هركدوم واسه خودشون چرت و پرت ميگفتن كه صداي افسره به جايي نميرسيده. تركه شاكي ميشه، داد ميزنه: ساكت.. ساكت... ايلده ديگه اينجا كسي جز جناب سروان حق گه خوردن نداره! :::

تركه تو خونه نشسته بوده حوصله اش سر مي ره پا مي شه ميره بيرون زنگ خو نشون را مي زنه فرار مي كنه! :::

سه تا ديوونه را مي خاستن امتحان كنن كه كدومشون سالم شدند. يه صندلي را روغني مي كنن مي زارن تو يه اتاق مي گن بايد از اين صندلي بريد بالا لامپ اتاق را عوض كنيد! اولي ميره ميفته پايين، دومي ميره ميفته پايين، سومي يه روزنامه مي ندازه رو صندلي ميره بالا لامپ را عوض ميكنه. فكر مي كنن خوب شده. ازش مي پرسن تو از كجا فهميدي كه بايد روز نامه بندازي رو صندلي؟ مي گه خيال كردي! من روز نامه را انداختم كه قدم بلند بشه!! :::

پلنگ صورتي ميره بالاي قبر باباش مي گه بابام بابام بابام بام بام بام بام بابابابام!! :::

يه فيل ميره بالا درخت مي گه من گيلاسم!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 17
  • بازدید کلی : 194